راه رفتن در فرصت انار
رنگ ساکت آبان صدا
آبان نگاه
آبان بی تو برای امتداد دریایی خودم گریستن
راه رفتن در
خیابان هر شعری برگی و
هر درختی توئی و هر توئی دختری
من حرف آبان خود را با انار می گویم
انار صدای شاعرانه ی خداست
که با دختران درختان برگ های نریخته
هنوز
رازی دارد
من تردید انار را به ناگهانی شهرهای بزرگ میبرم
پیاده روهایی با جسارت بی پایانی از دخترانی که همه شان تویی
و تو در می آمیزی با برگ ها و خیابانها و من و کمی باد و اناری
و بتدریجِِِِ شعر
تو گلی سرزده از انار را به گیس باد می بندی
و پاییز جاودانه میشود
در فاصله های اندوهناک درختان دختران همه شان تو
!چه هوایی می شکفد از آبان
آبان نگاه
آبان بی تو برای امتداد دریایی خودم گریستن
راه رفتن در
خیابان هر شعری برگی و
هر درختی توئی و هر توئی دختری
من حرف آبان خود را با انار می گویم
انار صدای شاعرانه ی خداست
که با دختران درختان برگ های نریخته
هنوز
رازی دارد
من تردید انار را به ناگهانی شهرهای بزرگ میبرم
پیاده روهایی با جسارت بی پایانی از دخترانی که همه شان تویی
و تو در می آمیزی با برگ ها و خیابانها و من و کمی باد و اناری
و بتدریجِِِِ شعر
تو گلی سرزده از انار را به گیس باد می بندی
و پاییز جاودانه میشود
در فاصله های اندوهناک درختان دختران همه شان تو
!چه هوایی می شکفد از آبان
من دارم با خودم و باد تلو می خوریم
روی هر شاخه ای که میتوانم تصور کنم که دستان تو بوده ، روزی
و بدین سان است که آبان
رخ میدهد در انار شق و سرخی که روی گونه هایت بشدت روییده
کجای انار با فراموشی باد
زندگی را قدم میزنی ؟
من پی ات
روی هر شاخه ای که میتوانم تصور کنم که دستان تو بوده ، روزی
و بدین سان است که آبان
رخ میدهد در انار شق و سرخی که روی گونه هایت بشدت روییده
کجای انار با فراموشی باد
زندگی را قدم میزنی ؟
من پی ات
درختم
حوصله ی تنگ روزهای آبانم
چه غمگین است
زندگی هر درختی توئی
حوصله ی تنگ روزهای آبانم
چه غمگین است
زندگی هر درختی توئی
نظرات
ارسال یک نظر